خب ظاهراً دختر دوست دارد بر روی دیک بزرگ معشوقش سوار شود، ببیند او چگونه پیش می رود، و حتی پس از آن تا حد زیادی او او را لعنت می کند، نه او را، هرچند چه فرقی می کند، زیرا تغییر مکان ها باعث می شود. به خصوص در چنین موضوع حساسی، مبلغ را تغییر ندهید. آنها آشکارا در شکوه لعنت کردند و هر دو لذت غیر واقعی را دریافت کردند، به نظر من، و فکر می کنم تکرار دور از دسترس نیست.
یک سبزه زیبا مدتهاست که چشمش به یک پسر بوده است. برای سرگرم کردن او، او مانند یک اطلسی لباس می پوشید. و دیری نیافت تمام سوراخ های او قبلاً با انگشتان و زبان گرم شده بود، شکاف های مرطوب آماده استفاده بود. و روشن بود. آیا او از این موضوع خوشحال بود؟ البته از شور و شوقی که او با آن تکان میخورد آشکار بود. وتر پایانی... و تقدیر از صورتش به سمت سینه هایش چکید. آه، من هم چند جرعه دیگر به او می دادم!