اولین برداشت من از خانم این بود که آیا او را روی جلد مجله دیده ام؟ او یک زیبایی است. اما وقتی بلوزش را درآورد و سینه های زیبایش زیر آن ظاهر شد، دیگر هرگز به صورتش نگاه نکردم. آن مرد دیک خود را به الاغش می چسباند، و من نمی توانم خودم را از سینه هایش جدا کنم - تاب می زنم، انگار هیپنوتیزم می کنم. صداش هم خوبه مخصوصا وقتی که تموم میشه.
جذاب ترین نقطه روی دخترش چشمانش است، همه غم دنیا را در آنها دارد. احتمالاً بسیار نگران آنچه اتفاق افتاده است)). فقط با نگاه کردن به آنها می توانید بیایید. با این حال، تمام مکان های دیگر در دختر نیز در صدر است. این یک روشن شدن واقعی است! اما پدر فقط به شکل آلت تناسلی و تا حدودی به شکل پا ظاهر می شود. شما نمی توانید بگویید که او در این مرحله به چه چیزی فکر می کند. آیا او نگران است؟ یا خودش را به شهوت حیوانی می سپارد؟